آتریسا جووون؛؛؛آتریسا جووون؛؛؛، تا این لحظه: 11 سال و 5 روز سن داره
داداشیم؛ آرسام جون؛؛داداشیم؛ آرسام جون؛؛، تا این لحظه: 7 سال و 11 ماه و 14 روز سن داره

پرنسس اردیبهشتی ما

من میخوام ... پیشرفت کنم؛؛؛ من میخوام ... پدر و مادرم به من افتخار کنن؛؛؛ و اینکه میخوام ... دکتر شم

اول از همه من و مامی معذرت میخوایم که دیر دیر به نت میایم و کامنت ها رو مامی وقت نشده جواب بده دوستون دارم بوس خب حالا بریم سراغ ثبت خاطرات من: تبلیغ کانون فرهنگی آموزش رو عینا میگم: آخر سر هم میگم: من میخوام دکتر شم اون روزی با مامی رفته بودیم دکتر؛ وقتی رفتیم مطب گفتم: سلام آقای دکتر منم میخوام دکتر شم آقای دکتر هم که کلی از من خوشش اومده بود بغلم کرد و گفت ایشالله عزیزم، دوست داری؛ منم گفتم آررررررررررره یکی از پرسش های همیشگی من اینه؟؟؟ اینو از کجا خریدیم؟؟؟ این شامل بلوز ، شلوار، جوراب، انواع خوردنی ها و هر چیزی که فکرشو بکنین جدیدا میپرسم که مامی رو از کجا خریدیم؟ بابا...
15 مهر 1394

شیطونی های شیرین مــــن

سلاااااااااااااااااااام صبح بخیر... خوبی؟؟؟ چطوری!!! چه خبرها؟؟؟ چیکارا میکنی!!! دست نمیدی؟؟؟ بووووووووس بده مکالمه ی من وقتی از خواب پا میشم و با مامی جونم سلام میکنم مامی هم آخر سر یه گاز آروم از لپ های من میگیره و میگه: الان هامت میکنم پرنسس زرنگ مـــــن هرشب از بابایی و مامی میخوام که بریم فروشگاه... اول از همه میرم و سبد و برمیدارم؛ چند تا شامپو خرید میکنم، میذارم داخل سبد و میگم: اینها خریدهای منه بعدش هم از مامی میخوام منو بذاره داخل سبد بشینم دیشب وقتی گفتم مامی بریم فروشگاه، گفتن که عزیز دلم خب بریم چیکار کنیم، منم گفتم: مامان جونم ببین چی لازم داریم؛ بریم ب...
7 مهر 1394
1